بي بي گل:

زني خوشرودرستکارومال دارکه دراطرف کوههاي جريزه هرمزبه گله داري مشغول بوده مورچه اي رامي بنيدکه ذره هاي زردرنگي به دهان داردکنجکاومي شودمورچه رادنبال مي کندودرنتيجه به گنج دست پيدامي کندوخرج ومخارج مردم جريزه هرمز ميکند..

بي بي صورت:

خواهر بي بي گل برعکس بي بي گل زني بد اخلاق فرصت طب کنيه توز ،وقتي به علاقه مندشدن بي بي گل با يکي ازدکتران بنام آلک که درقلعهپرتغاليها مي زيست .باعث حسادت آن مي شود وهم دکتروهم بي بي گل را به زهر مي کشد.

معلم کلينجار :

معلمي که درزمان پرتغاليهاي درمکتب خانه جريزه هرمز درس ميداد.يکي ازافسران به دليل ارتباط اجباري با همسرمعلم او ر به طريقي باموتورلنج به مسافرت هند مي فرستد وآن راساليان در هند تبعيد مي کند به دليل مقاومت وپاک بود زن به هنگام دست درازي.مردم عقيده دارنددرهنگام که درقلعه بودن محو مگيرد.
خواجه اعطا:

يکي ازمردان خوش فکرعاقل وزبده درزمان پرتغاليها که پادشاه جريزه فوت ميکنه وپسرش که12سال داشته وقدرت پادشاهي نداشته خواجه اعطا را بعنوان معاون ووزيرخودانتخاب مي کند.باشگردها وسياست هاي خاض بين کاپتان هاوملوان وافسران پتغال تفرقه مي اندازدوکشتي هاي آنان رابه آتش مي کشاند.درحالحاضريکي ازمحله هاي قديم بندرعباس که درگذشته محل خوبي براي آب انباروآبگيريي کشتي هابوده بنام اين شخص است.
نویسنده : عبدالرسول دریاپیما

چشم اندازهرمز

پری دریا
موجودی افسانه ای مؤنس زیبا که در اعماق دریا زندگی می کند نصف بدن آن به شکل انسان و نصف دیگر آن ماهی . عاشق و هواخواه جاشوان و ناخداهای زبده و معروف می شد .
بپ دریا
حیوانی اعظیم الجسه به شکل و شمایل انسان داری دو دست ودو پا و چهار انگشت است. فاقد انگشت شصت میباشد!دارای قدرت و قوی است .هراز گاهی از اعماق دریا بیرون می آید و جاشوان و دریانوردان را طعمه خو د می کند.
ملمداس
زنی زیبا رو فریبنده همراه با بوی خوش که در جزیره مردان را فریب می دهد و به هنگام هم خوابی بوسیله داس که به بغل پا داشته بدن مردان را قطع می کرد.
قضا بلا
به هنگام شیوء بیماری در جزیره گوسفند سیاه و پیشانی سفیدی را به تمام منزل اهل جزیره می برند و اعتقاد بر این بوده که امراض به بدن گوسفند منتقل می گردد و گوشت گوسفند قابل خوردن نبوده و آن رابه دریا می ریختند.
قبله دعا
به دلیل نباریدن باران و قحطی دریا کمبود میگو و ماهی مردم جزیره مردی با خدا پاک و درستکار در حالی که قرآن بر سر می گیرد به طرف زیارت خضر نبی (ع) کنار دریا میروند و با کشتن گاو یا گوسفند و دادن غذا به اهل جزیره نذر خود را ادا می کنند که باران ببارد.
زار
برای اولین بار زار توسط جاشوئی بنام بابا صالح از عدن ( افریقا ) که به علت کار در لنجه ها به جزیره می آید درمان اهل حوا و مرض های روحی روانی را همراه با موسیقی شاد و داروهای گیاهی از قبیل کندر،گشته ؛...و مالش بدن بوسیله روغن مخصوص و خواندن اشعار و ابیات با ریتم و موزون خاص خود که به تعداد روزهای سال یعنی 365 روز ریتم و اشعار بوده و معتقد بودند که 365 نوع زار وجود دارد.
چهاردهمی
14 ماه صفر هر سال جمعی از زنان و دختران جزیره در منزل شخصی بدور هم جمع میشوند. برای شناختن طالع و بخت خود انگشتر و النگو به درون کوزهای می اندازند دختر باکره ای آن را همراه اشعار و ابیات جمع حاضر از کوزه بیرون میاورد و بخت وطالع خود را پیدا می کند.
نویسنده عبدالرسول دریاپیما