۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

امان از دست ...............

داشتم می رفتم چرخی پشت کوه و جزیره بزنم .
دیدم کوه زیبای که انواع رنگهای چشم اندازه جزیره بود بوسلیه لودر خراب
می شد و برای زیر سازی رینگ جزیره ( اسفالت استفاده کنند ) دلم مانند
همون کوه ریخت . ای کاش خودمو زیر اسفالت جزیره دفن می کردند اسفالت می کشیدن اما این طبیعت زیبا را از بین نمی بردن.
یک روز دیگه : عده ای رودیدم کلوله پشتی – کفش کوهنوردی قیافه آدمای گردشگری و عنیک دودی و کلا ههای مخصوص : همیکنه به اسکه می رسن یدونه کلاه با یه عنیک دودی از دکه سر اسکه می خرند
و قیافه حق به جانب توریست و گردشگر و ..... بخود می گیردند یکی می گفت من زمین شناسم – کوله پشتی خودش کرده بوده پر از انواع سنگهای که تو خود هرمز هم کمیابه – که بقول خودش می خوایم ببرم آزمایش گاه –
آخه دوست عزیر برادر گرامی گردشگر محترم – اگه قرار شد هرکسی بایه کوله پشتی پر از سنگ از جزیره خارج بشه که دیگه سنگ روی سنگ بند نمی گیره .

من هرمزی که چیزی از سنگ و زمین شناسی و انواع اصلاحها هیچ نمی دونم اما اینومید ونم که طبعیت زیبا و بکر نباید دست بخوره قشنگی هرچیز به سرجای خودش بودنه . نه داخل ویترن و نمایشگاهها که پولهایی به جیب بزنن تازه مگه جزیره قشنگ هرمز بجز همین زیبای طبعیی چیزی دیگه هم داره ؟
نه بازاری نه اقتصادی . تنها اگر عده ای قدم به این جزیره می زارن که روی چشم می گذاریم فقط بخاطر طبیعت بکر زیبا وساحل و امواج و ماهیها و مردم خوبشه .

1 نظرات:

ناشناس گفت...

man kamelan ba nazare shoma moafegham ,man yek boshehri hastam va alan yek dooneh gooshmahi to sahele ma peida nemishe dar soorati ke yadame vaghti bache boodim kolli gooshmahi to sahel mididim :(

ارسال یک نظر